

دلیل این که اخبار شرکت اپل تا به این حد مورد توجه واقع می شود، این است که آن ها در گذشته کارها را به شکلی باثبات و به گونه ای پیش برده اند که مردم هیجان زده شده اند. در طول یک دهه آیپاد، آیتونز، آیفون و آیپد را معرفی کردند:
ثبات
آی تونز در سال ۲۰۰۱، آی پاد در سال ۲۰۰۴، آیفون در سال ۲۰۰۶ و آیپد در سال ۲۰۱۰٫
تمامی آن ها به صورتی یکسان، بهترین ارائه های موفق دوران های خود به دنبال هم بودند. زمانی که کسی چنین کار بزرگی را انجام می دهد، مردم به ارائه بعدی نیز علاقمند بوده و منتظر آن هستند.
در زندگی و در کار، این برند شماست که نشان می دهد چه کاری را به طور ثابت انجام می دهید. شرکت اپل محوری باثبات را ساخته که بهترین ها را به کاربران خود ارائه داده، محصولاتی دوست داشتنی و با کیفیت را تحویل آن ها می دهد. اگر در کار خود ثبات نداشته باشید، باید برای کسب توجه دیگران به محصول جدیدتان در بازه های زمانی مختلف، بسیار سخت تر کار کنید.
اکثر کمپانی ها باید به مشتریان خود درخواست و تقاضا کنند تا محصولات آن ها را بخرند. اما کافیست شرکت اپل چند خط درباره محصول جدید خود بنویسد تا حجمی از سفارش خرید دریافت کند.
شما هم دقیقا همان طور خواهید بود، اگر به طور مستمر کالا یا خدماتی ارائه کنید که بر یک نقطه تمرکز داشته باشد و مستمرا توسعه یابد. شهرت شما می تواند کسب موفقیت تان را تسریع کند. اما برای کسب سطحی از ثبات، لازم دارید که متمرکز باشید.
تمرکز
شرکت هایی با ارزش افزوده بالا در سراسر دنیا محصولاتی با تنوع بالا نمی سازند. شرکت سونی دارای انواع بیشتری از واکمن نسبت به شرکت اپل است. اولین چیزی که استیو جابز پس از بازگشت به شرکت اپل انجام داد، کاهش خط ساخت به چهار مدل اصلی (دو سری دسکتاپ و دو سری لپتاپ) بود. هدف وی ایجاد بهترین کالا در سطح خودش بود.
برای آن که در نوع خود بهترین شوید، لازمست که تمرکز داشته باشید. توسعه بی دلیل محصولات موجب بی ثباتی و در نتیجه ضعف شما می گردد، حتی اگر بیلیون ها دلار خرج کنید. زمانی جابز به مدیرعامل نایک این طور گفت:
نایک بهترین محصولات را در دنیا ارائه می دهد. محصولاتی که مردم را وابسته می کند. اما شما مقداری ضعف هم دارید. فقط آن ها را بشناسید و در عوض بر روی محصولات خوب متمرکز شوید.
متاسفانه، به محض آن که موفق می شویم، تمایل پیدا می کنیم تا محصولات متنوعی ارائه دهیم. شرکت ها و افراد به طور مرتب تحت تاثیر تقاضاها قرار می گیرند و می خواهند تا بیشتر تولید نمایند. اغلب این کار موجب عدم تمرکز و حواس پرتی می شود.
درسی باید از این مورد آموخت به عمل کردن بر ضد این تمایل است. با استفاده از موفقیت به دست آمده، حتی باریک بین تر شوید. به همه پیشنهادات و تفاضاهای متعدد پاسخ منفی دهید و برای به دست آوردن بیشترین نتایج مثبت، بهترین محصول را انتخاب کنید.
انتخاب بهترین محصول
بسیاری از انتخاب های اپل در زمان خودش با انتقادات زیادی مواجه شدند، اما پس از گذشت زمان دیدگاه انتخابی آن ها اثبات شد.
برای مثال، آیفون با مدل به ظاهر ساده و ابتدایی «یک برنامه در یک زمان» راه اندازی شد. اپل تصمیم گرفت که داشتن مزایا (طول عمر بیشتر باتری، استفاده ساده و آسان) مهم تر از تنوع کار بدون مزیت (کنترل کمتر برای کاربران پرکار) است. همین طور این محصول از باتری های غیر قابل حرکت، عدم امکان فلش کردن گوشی، فراهم بودن فروشگاه اپلیکیشنی و نداشتن اتصالات ورودی برخوردار است.
حقیقت این است که بیشتر صنایع در تصمیم گیری در این رابطه اشتباه می کنند (پیش از آن که قابلیت هایی مشابه بازسازی شوند) و شما درمی یابید که چقدر تصمیم گیری در این رابطه مشکل است. اپل دارای ارتباطات نامعمولی با خواسته های مشتریان خود است و توجهی به طرز تفکر صنایع ندارد.
این شیوه کار مهارت بسیار بالایی را می طلبد، و دلیل دیگری است که جابز را به عنوان یک نابغه مطرح کرد. اما برای تمرکز همراه با نبوغ، مشتری خود باشید، و سپس محصولات تان را با نگاهی تازه بررسی کنید. اجازه ندهید فشارهای اجتماعی، هزینه های داوری تان را افزایش دهد. پس تمایز داشته باشید.
تمایز
شعار رسمی اپل اینست: «متفاوت بیاندیشید، ولی بدون دلیل نباشد.» محصولات آن ها در دریایی از رقبا ایستاده است. اولین آیمک سال ۱۹۹۸ را در نظر بگیرید.
بهترین نوع از تمایز است که مشتری احساس متفاوت بودن می کند. اپل با ترفندهای خود توانسته تا در صنعت موبایل و محاسبات مانند خودروی پورش عمل کند، بدون آن که خودشان را محدود به ۱ % از بازگشت سرمایه نمایند. تمایز این شرکت به گرفتن تصمیمات صحیح بازمی گردد (به طوری که توسط عموم خریداران قضاوت می شود، و نه تنها توسط متخصص این صنعت) و هیجان و جذابیت را به همراه دارد.
جذابیت
اپل پیشرو در خلق نیازهایی است که مردم تقاضا می کنند. همان موری که در اغلب کسب و کارها نادیده گرفته می شود:
جذابیت محصول= سوددهی
با حداکثر سازی قابل توجهی از ثبات، تمرکز، نه گفتن به صنایع، انتخاب صحیح و محصولات متمایز، این شرکت توانسته برندی را خلق کند که به عنوان درگاهی برای دنیا به حساب می آید. عرضه ای واقعا ساده که هواخاهان این محصول را می خواهند.
واضح است که اکثر کسب و کارها، نویسندگان، موزیسین ها، شاعران، و نمایشنامه نویس ها بدون ارائه آنچه که مردم در انتظارش به سر می برند، شکست می خورند.
یک نکته دیگر
جابر گفت که در لبه متقاطع تکنولوژی و هنر آزاد زیسته است.
بیشتر شرکت های تکنولوژی به شکلی قابل درک بر تکنولوژی تمرکز کرده اند. ولی اپل موفقیت خود را ارزش های هنری کسب کرد.
برای خلق هنری برجسته، بایستی بر روی آن چیزی متمرکز شوید که شما را به شوق و هیجان می آورد. کارتان بتواند مردم را هیجان زده کند. تصمیماتی که می گیرید باید بتوانند مردمان زیادی را دچار شوق خریدن هنر شما نمایند. هیچ هنرمند قابلی تحت تاثیر یگ خط فکری یا کمیته تصمیم گیری قرار نمی گیرد. تفکر هنری هسته به عنوان محور دی ان ای اپل محسوب می شود. همان چیزی که هر شرکتی در دنیا باید چنین قابلیتی را برای خود فراهم سازد.
و این نکته می تواند راز موفقیت متفاوت آن ها در دنیا باشد.
و در آخر
در این مقطع، اپل راه حساسی را در پیش رو دارد. اگر به فشارهای متفاوت برای ایجاد تنوع محصول پاسخ مثبت دهد، تمرکز خود را از دست داده و پتانسیل اش افت خواهد کرد. رقبا در انجام کارهای مشابه این شرکت استادانه تر عمل می کنند، پس اپل با خطر از دست دادن تمایز خود روبروست.
بزرگ ترین تهدید برای این شرکت از درون خودش است. آن ها بیشترین انتظارها را از خود دارند، و اگر این انتظارات بخواهد موجب شکست شان شود، راهی طولانی برای از دست دادن این موقعیت در پیش دارند.
اکنون، آن ها از باارزش ترین شرکت های دنیا هستند. پانزده سال پیش تقریبا ورشکسته بودند. با این وجود موفق شدند، و آن را به دست آوردند. تمام موفقیت آن ها از ثبات، تمرکز، فلسفه پاسخ منفی دادن، توجه به بهترین ها، و ساختن محصولات متمایزی ناشی شده که مردم آن را می خواهند. پس چه بهانه ای دارید؟
2 دیدگاه. Leave new
خیلی جالب بود. ممنون از شما و تبریک بایت رویکرد آموزشی شما.
viagra side effects http://viagraid.com/ – herbal viagra over the counter viagra viagra dosage viagra for women